نتایج جستجو برای عبارت :

به هر کدوم دوست داشتین ج بدین ببینیم چند چندیم

چرا همه فقط وقتی کارم دارن یادم میفتن؟ بعدش چی؟ قبلش چی؟
چرا انقد سرم درد میکنه؟ چرا حد تموم نمیشه؟ چرا هوا ابریه و بارون نمیاد؟ چرا چشمام درد میکنه؟ چرا امروز باید سه شنبه باشه؟ چرا سه روزه دارم خون دماغ میشم؟ چرا همه چی رو هواعه؟ چرا آخرِ آذره؟ 
کدوم ماه پاییز قشنگ بود؟ کدوم ماه امسال؟ کدوم ماه پارسال؟ کدوم ماه زندگیم؟ هیچکدوم...
+ امروز ستی رو دیدم. همونکه میگفت وقتی دقت میکنم شبیه سنگ کلیه میشم :)
دانلود آهنگ یاسین ترکی دوست معمولی
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * دوست معمولی * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , یاسین ترکی باشید.
دانلود آهنگ یاسین ترکی به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Yasin Torki called Dooste Mamooli With online playback , text and the best quality in mediac
متن ترانه یاسین ترکی به نام دوست معمولی
دفتر خاطره های تلخو بردار پاره کن بیا دلتنگیامو بردارو مچال کنفکر نبودنت منو میبره به جاهای بد خودمو بی
یادش بخیر :
گل گل ، گل اومد ، کدوم گل ؟ همون که رنگارنگاره برای شاپرکها یه خونه قشنگه ! کدوم کدوم شاپرک ؟ همون که روی بالش خالهای سرخ و زرده ، با بالهای قشنگش میره و برمیگرده ، میره و برمیگرده … شاپرک خسته میشه … بالهاشو زود میبنده … روی گلها میشینه … شعر میخونه میخنده !!!
 
منبع:نمناک
درست وقتی که دارم به جزییات یه مسئله فکر می‌کنم، به این‌که چطور می‌شه اون کار رو پیش برد، کدوم راه بهتره کدوم زودتر به نتیجه می‌رسه..همون موقع اون حس بهم هجوم میاره که اصلاً اصل و اساس ماجرا درسته یا چی.
و خب فرو می‌ریزم.
 
تو یه دوره از زندگی قرار گرفتیم که نمیشه خوب و بد رو از هم تشخیص داد.
همش دارم فکر می‌کنم کدوم درست میگن، کدوم غلط.
داری می‌بینی همه چی اشتباهه‌ها
اما بازم باید صبر کنی، چرا؟ چون که من که واقعیت رو نمیدونم. من که نیستم ببینم واقعا اون تو چه‌خبره.
فقط خود خدا میتونه کمکمون کنه.
+ ماشیسّو (맛있어)
_ یعنی چی؟
+ یعنی خوشمزه س! 
..
و در حالی که دارم نون و ماستمو در کنار همسر ایرانیم میخورم به افق خیره میشم و هی تو دلم فحشه که میدمااا....
..
چیه فک کردین رفتم کره؟! با کدوم پول؟! با کدوم وضع اقتصادی؟! اصلا کدوم پسر پیدا میشه که همسرشو ببره جایی که آرزوشو داره؟! همین نون و ماست هم تو ایران در آینده ای نه چندان دور به زور میتونیم با حقوق یه ماهمون بخریم... چالش آینده واسه پولداراس که آینده ای دارن... 
نمیدونم کدومتون پولدارین که دعوتتون
از اخرین داستانم خوشش نیومد. یکم چیز میز به عنوان دلیل مِن مِن کرد ولی مسئله این نبود. فقط دیگه چیزایی که توی من دوست داشت رو نمیدید. دیگه از داستانام خوشش نمیومد، دیگه از بحثام راجع به کلمات خسته شده بود. از باورم به چیزای غیرواقعی متنفر شده بود. دیگه هیچ کدوم از چیزایی که بخاطرشون بهم گفت بیا دوست شیم رو دوست نداشت. حرفاش بوی نفرت میدادن و نمیخواست قبولش کنه. کاراش تایید کردن نفرتشو و اون بازم قبول نکرد. رفت و قبول نکرد.اخرین داستانمم دوست ند
از من به شما نصیحت... اگر یه خواننده ی خاص رو بی نهایت دوست دارید اونطور که من گوگوش رو دوست دارم، عاشق کسی بشید که اونم خواننده ی محبوبتون رو دوست داشته باشه. اینجوری اگه بعدا که رفتید زیر یه سقف به هزار و یک مشکلِ لاینحلِ لعنتی برخوردید، دلتون خوشه اولِ آشناییتون بسیار از این سلیقه ی مشترک خرکیف شدید. به خصوص وقتی تو یه ترافیکِ لعنتی گیر کردید و دارید بنزینِ باارزشتون رو الکی حروم میکنید... باور کنید دردش کمتره وقتی بغل دستیتون هم مثل خودتون
سلام
تفاوت بین وابستگی و دل بستگی با عاشق شدن و دوست داشتن چیه ؟ یعنی این موارد چه تفاوت هایی با هم دارن؟، از نظر شما کدوم بهتره ؟، و دلیل تون واسه این انتخاب تون چیه ؟، مزایای هر کدوم از دید شما چیه؟ معایب هر کدوم از دید شما چیه ؟
ممنون از نظرات تون
مرتبط :
تو سن کم اشتباه کردیم و اسم وابستگی رو گذاشتیم عشق
نوشته ای آزاد در مورد دلبستگی و وابستگی
وابستگی زیاد به شوهر خوبه یا بد ؟
عاشق شدن چه نشانه هایی داره ؟
عاشق شدن خودآگاه هست یا ناخودآگاه
تصور کنید یه پسرِ سی ساله ی سیبیل دررفته (شما بخونید نره غول) ، که الان باید یه دستش پوشک بچه باشه و یه دستش موزِ کوچولوی ایرانی و پرتقال خونی و خیارِ بومی، و وقتی می‌ره خونه با آرنج در رو باز کنه و بگه: « ضعیفه! کجایی؟» حالا دیده میشه با یه خرسِ صورتی که از صدوسی و دومین دوست دخترش هدیه گرفته و اتفاقا هم قد خودشه و یه زنجیر استیل دور گردنش و شلواری که تا پایینِ مارکِ لباس زیرش اومده و هر آن ممکنه از پاش بیفته! (معلومه تلاش بسیاری داشته که جوری تن
سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی/ چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی
به چه دیر ماندی ای صبح که جان من برآمد/ بزه کردی و نکردند مؤذنان ثوابی
نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند/ همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی
نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم/ که به روی دوست ماند که برافکند نقابی
سرم از خدای خواهد که به پایش اندر افتد/ که در آب مرده بهتر که در آرزوی آبی
دل من نه مرد آنست که با غمش برآید/ مگسی کجا تواند که بیفکند عقابی
نه چنان گناهکارم که به دشمنم س
من الان ارکان "مسئولیت "مدنی و "مسئولیت" قراردادی و "مسئولیت" بین المللی و به تبع اون مسئولین سازمان های بین المللی رو قاطی کردم..."مسئولین "چرا پاسخگو نیستن؟
کدوم "مسئول" ذی صلاحه در پاسخگویی؟
کدوم مسئول مسئول پاسخگویه!
هی هی هی...
.....
مغزم سیماش قاتی شده بهم!
اسپیسی هر چقدر بد هر چقدر پست یک چیز بزرگ رو تو میراث بازیگریش بجا گذاشت. بازی کردن اونجوری که بقیه نمیخوان. شاید سال ها بعد کسی از من بپرسه کدوم اثر بهترین بازیشه هفت، خانه پوشالی، مظنونین همیشگی، زیبایی آمریکایی و... ؟ قاطعانه میگم هیچ کدوم. اون ویدئویی سه دقیقه ای با کلی فحشی که تویوتیوب خورد بهترینشه با فاصله زیاد پشت لبخندهایی که ترسیده جای اینکه ترسناک باشه.
پ.ن : موج هوای سرد در حال نزدیک شدنه میگن رشت قراره برف بیاد.
یوقتایى بیتابى، دلتنگى، بی قراری،  خلاصه از این حس سیاه زشتا یهو آخر شبى  میاد سراغم .مثل همین الان، زور میگه ،نمیزاره بخوابم. 
هرچقدر بهش بی توجه میشم بیشتر  خودشو نشون میده.
یوقتای مثل الان چشمام تار میشه  و غم عالم چمبره میزنه و انگار نفس کشیدن سخت واسم....
یوقتایی  زمان سخت و بد میگذره؛مثل الان.
یوقتایی اونقدر   دلم گرفته اس که نه‌میتونم  ازش بگم نه بنویسم ، غصه توی دلم  این موقع ها به جای لبم  از چشمام میزنه بیرون ،مثل همین الان.
میرم‌ک
دوست دارم تنها باشم و نباشم. دوست دارم دوستانی داشته باشم و دوست ندارم. دوست ندارم تنها باشم یا در واقع ازش میترسم اما دوستش هم دارم، ازش لذت هم میبرم. آدم های جدید رو دوست دارم، ازشون بدم هم میاد و گارد میگیرم. عاشقی رو دوست دارم و دوست هم ندارم. با نقص هام کنار میام و نمیام. دلم میسوزه برا آدم ها و نمیسوزه، حقشونه. دلم میگیره از غروب و تاریکی و صدای باد و نبودن یار و ضعف ها و اتوبوس های زشت و شلوغ و بوهای بد تو مترو و پیری و گذر عمر و غم و عدمِ شاد
کاش این پنل وبلاگ با گوشی‌های هوشمند آداپته می‌شد تا نوشتن رو ترک نکنیم به خاطر دشواری‌اش!
ــــــــ
گاهی به ارزیابی خودم می‌پردازم. به اینکه در این اواخر
- چه موضوعات مهمی فکرم رو به خودشون مشغول کرد‌ه‌اند؟
- برای کدوم درد بشریت ناراحت شده و گریه کرده‌ام؟
- چه کاری برای رشد و تعالی خودم و اطرافیانم انجام داده‌ام؟
- چه کتاب اندیشه‌پروری خوندم؟
- به کدوم درد بشر اندیشیده‌ام؟
- از عشق‌م چه خبر؟ سبز و پویاست یا نه، زرد و خاموش شده؟
و در کل:
+ چ
هیچی بدتر از انتظار نیست . نه انتظار برای آدمی که رفته و نمیدونی که برمیگرده یا نه . این انتظاری که من امروز دارم با چشمای خیس می‌نویسم ازش فرق داره . انتظارِ اینکه یکی با چهارپایه پلاستیکی بیاد خونه تا بتونی بعد از ۴ روز بری حموم ، انتظار برای اینکه یکی بیاد دستتو بگیره تا بتونی بلند شی و این و مثانه پر رو برسونی به توالت فرنگی تا تخلیه شه و از شر دل درد رها بشی ، اینکه یکی غذای بینمک بیاره بذاره جلوت و آب خورش هم کم باشه و منتظر بمونی تا یکی نم
پیرو پست تضاد یا بلاتکلیفی مورخ 12 فروردین 98
اونقدر در وجودم تضاد هست که تمایل شدیدی به دو فیلسوف آلبر کامو و نیچه دارم .
دوست دارم این تضاد را ...
هر کدوم وجهی از من را تغذیه میکنند .
کامو میل به زندگی را در عین نیهیلیسم * اون .
و نیچه قدرت تفکر و تحلیلم را در فلسفه و روانشناسی .
چالش را دوست دارم .
و عصیان علیه تمام باورهام را !

روح وحشی
+هیچکس به داد ما نمی رسه مگر خودمون .

*نیهیلیسم کامو پوچی نیست . فانی گرایی / نیست گرایی است .
نوشتم که از بغض خالی بشم
که خون دلم، توی خودکار بود
درو باز کردم به تنهاییام
که پشتِ درِ خونه، دیوار بود!
 
سر کوه رفتم که خورشید رو
بیارم به رویای شهر سیاه
جنازه ش توی خواب، یخ بسته بود
نشستم به گریه پس از چند ماه
 
کشیدم توو هر کوچه عکس تو رو
که این شهر غمگینو عاشق کنم
دویدم به سمت زنی که نبود
که رو شونه ی باد، هق هق کنم
 
به سمت جهان باز شد پنجره
بپیچه توی خونه، کابوس و دود
به در زل زدم مثل دیوونه ها
به جز گریه هیچ کس به یادم نبود
 
کدوم دیو دزدید
اون شب هم نباید با داداشم گرم می‌گرفتم - نباید بیش‌تر از اون چیزی که تو دلم بود بهش می‌گفتم، بیش‌تر از میزانی که برام وقت می‌ذاره براش وقت می‌ذاشتم. 
وقتی مامان بهم گفت که داداش قبل از پرواز به سوئد، پنج دقیقه توی فرودگاه باهاش اسکایپ کرده مدت زیادی ساکت موندم، واقعا برای من مهم نیست که دیگه داداش توی کدوم فرودگاهه، توی کدوم شهر اروپاست. داداش رفته؛ و وقتی هم که بود داداش من نبود - اون برادر کارشه، نه برادر من.
1- عشق چه رنگیه؟2- دوست داری چطوری بمیری؟3- اگه یه مداد و پاک کن داشتی چی رو به دنیا اضافه و چی رو کم میکردی؟4-اگه یه عینک داشتی که میتونستی ذات آدما رو ببینی، اولین نفری که میدیدی کی بود؟5- اگه دوباره متولد بشی دوست داری محل تولدت کجا باشه؟ (کدوم شهر، کشور، ...)6- چرا نمیتونی چیزی رو اختراع کنی؟ :) اگه بتونی، چی اختراع میکنی؟
ادامه مطلب
دوست دارید بین کدوم ها بشینید؟؟؟؟؟


.............................کدوم رو انتخاب میکنین؟؟؟........................……






...........................انتخاب کردین؟آماده اید؟........................















طبق معمول من افتادم بین چن و بک خدایااااا چرا منو بک همش با هم میوفتیم؟؟؟؟
حس یه قطعه پازل رو دارم که متعلق به کسیه که عاشق پازله . تیکه ی پازل قبلا کامل کننده ی پازلی بوده که صاخب پازل ها خیلی دوستش داشته . اما هنه ی قطعات این پازل گم شدن و فقط یه این یه قطعه مونده . صاحب پازل این یه قطعه رو خیلی دوست داره . ازش مراقبت و می‌کنه کلی و حواسش بهش هست . صاحب پازل ها طبق معمول کلی پازل جدید می‌خره . پازل های هر کدوم صدها یا حتی بیشتر قطعه دارن . اما صاحب همجنان به یاد تک قطعه ی پازل هست . اما به نظر شما ، یه قطعه ی پازلی که هیچ حفر
دلم گرفته.... دلم گرفته.... این همه چراغ .... توی این شهر.... هیچ
کدوم چشم هامو روشن نمیکنه.... این همه چشم توی این شهر.... هیچ کدوم دلمو
گرم نمی کنه.... این جا همه می دَوند که زنده بمونند.... هیچ کس نمی دَوه
که زندگی کنه...... این شهر همش شده زمین... دیگه آسمونی نداره توی این
شهر... من دلم آسمون میخواد...
فایده ای نداره... فکر میکردم بیشتر دیدنت حالمو خوب میکنه. نه که نکرده باشه ها... همین دیروز دیدمت اما امروز دلم یه جوری تنگته انگار چند ماهه ندیدمت. تو هم که... یه جوری غم داری انگار همین دیروز بهت خبر دادن که بار چهار تا کشتی میلیاردیت کلا رفته زیر آب. قبلا صبورتر بودم. این روزا صبر کردن رو یادم رفته... اما اگه بدونم فایده داره صبر میکنم... صبر میکنم برای لبخند. 
همه ی فحشا و بد و بیراه هاشم به جون میخرم! روزای مزخرفی داره میگذره. بذار هر کی هر چی میخو
اون شب هم نباید با داداشم گرم می‌گرفتم - نباید بیش‌تر از اون چیزی که تو دلم بود بهش می‌گفتم، بیش‌تر از میزانی که برام وقت می‌ذاره براش وقت می‌ذاشتم. 
وقتی مامان بهم گفت که داداش قبل از پرواز به سوئد، پنج دقیقه توی فرودگاه باهاش اسکایپ کرده مدت زیادی ساکت موندم، واقعا برای من مهم نیست که دیگه داداش توی کدوم فرودگاهه، توی کدوم شهر اروپاست. داداش رفته؛ و وقتی هم که بود داداش من نبود. داداش من برادر کارشه، برادر من نیست.
سلام
دوستان چند وقته سوالی ذهنم رو درگیر کرده، دوست دارم نظرتون رو بدونم، آقایون جواب بدن.
مردان با زنی که دوسش دارن ازدواج کنن خوشبخت ترن یا برعکسش، عشق یه طرفه منظورمه، من خودم نظرم اینه که مردان اگه زن شون رو دوست داشته باشن و زن دوسش نداشته باشه خوشبخت ترن تا اینکه با زنی ازدواج کنن که اون طرف عاشقه ولی مرد دوسش نداره، چون فکر میکنم مردان میگن من دوسش دارم بسه نظر طرف مهم نیست، ولی اگه زنه دوسش داشته باشه و مرد حسی نداشته باشه خیلی زنش
دانلود آهنگ جدید مجید خراطها به نام کدوم عشقو میگی
همینک بشنوید و دانلود کنید از رسانه آپ آهنگ موزیک کدوم عشقو میگی با صدای مجید خراطها را با لینک مستقیم کیفیت عالی 320 و 128 به همراه متن کامل
ترانه سرا و آهنگساز: مجید خراطها / تنظیم کننده: حمید احدی
مجید خراطها کدوم عشقو میگی
Download New Music By Mp3 Majid Kharatha – Kodoom Eshgho Migi

ادامه مطلب
تو این پست میخواییم بهترین سایت های نقد بررسی را با هم بررسی و معرفی کنیم.
سایت بهترین:
سایت بهترین یکی از سایت های مطرح در زمینه نقد و بررسی انواع کالای تجاری است و برای شما
بهترین کالاهای موجود را پیشنهاد میدهد و با بررسی دقیق مناسب ترین انتخاب را خواهید داشت
در ادام به معرفی سایت دیگر میپردازیم
سایت کدوم خوبه:
سایت کدوم خوبه نیز یکی دیگر از سایت های نقد و بررسی در زمینه کالا است و به شما نشان میدهند که کدام کالا خوبه و باید خریداری کنید سا
خوب چن تا سوال آورم براتون تا بدونم چه قدر درباره بی تی اس میدونین
خواهشا همه شرکت کنن(جایزه هاتونم محفوظه)
 
1-اولین برد بی تی اس در مراسم بیلبورد آمریکا با کدوم آهنگ بود؟؟؟
 
2- از نظر خود جیمین وقتی میخنده شبیه کی میشه؟؟؟
 
3- چرا طرفدارا به تهیونگ لقب CGV (سینمای سه بعدی)رو دادن؟؟؟؟
 
4- اسم کره ای که برای آهنگ boy with luv انتخاب کرده بودن؟؟؟
 
5-قولی که اعضای بی تی اس به خودشون دادن؟؟؟؟(برای سال 2019)
 
6-کامبک آهنگ boy with luv کجا بود؟؟؟(منظورم اینه که اولین
برای اولین بار  نقش حنا زدم . یک برگ ساده ...نگاهش می کنم و غرق میشم تو رویاهایی که داشتم و دیگه ندارم ...
 
مثل یک کلاف سردرگم بهم پیچیده ام ...
دلم می خواهد به جای نگرانی بابت زندگی و کار و زبان و مشکلات مالی و عاطفی ..نگران این بودم که بچه ام کدوم مدرسه ثبت نام کنم یا فردا ناهار چی بپزم ...
 
پ ن :چرا چاپخانه ها زیر 1000 برگ سفارش نمی گیرند....چقدر هزینه چاپ گرون شده ...
پ ن : دوست ندارم عکس بگیرم ..احساس می کنم ..پیر شدم ...
وقتی یه جایی توی یه جمعی اشتباهی میکنید، دوست دارید از اون جمع برید و یه جای جدید با افراد جدید رو تجربه کنید که ذهنیت مثبتی یا حداقل خنثی ای نسبت به شما داشته باشن؛ یا دوست دارید توی همون جمع بمونید و ذهنیت ها رو در مورد شخصیت خودتون و اشتباهاتتون مثبت کنید؟
فکر میکنید کدوم روش بهتره؟
واقعا برام سواله...
دوش حمام ببین!آب از بالا میاد؛ اما از پایین تنظیم میشه.اینکه اصلا آب بیاد یا نه؛کم باشه یا زیاد؛سرد باشه یا گرم؛به تو مربوط میشه؛تا کدوم شیر بچرخونی؛تا کدوم طرف بچرخونی؛کم بچرخونی یا زیاد؛اصلا بچرخونی یا نه؛همه به خودت ربط داره.
میخوام بگم ماجرای "رزق و روزی" یک چنین ماجرایی است.
رزق ما تو آسمونه؛به همین خاطر قرآن میگه :"فی السماء رزقکم"ولی اینکه فرو بباره یا نه؛ویا کم بباره ویا زیاد؛ به سعی و تلاش مابستگی داره....
" لیس للانسان الا ما سعی"
بعد از مدت ها اومدم وبلاگ. راستش خوابم نمیبرد. گفتم چیکار کنم. بزار برم یکم مطالب دوستان رو بخونم. همین که چند تا وبلاگو داشتم میخوندم دیدم دلم داره بال بال میزنه برای نوشتن. یادم اومدم من چقدر اینجایی بودم! اهل حرف زدن در عین سکوت. اهل خوندن دلنوشته های بچه ها و نوشتن حرفای خودم. وای جدا چه لذتی داره. اصلا اینجا یه دنیای دیگست. درسته که مدام تو تلگرام و اینستاگرام وقتمون رو حروم میکنیم ولی هیچ کدوم لذتی که تو نوشتن و خوندن اینجاست رو بهت نمیدن.
همانا که یکی از باگ های زندگی امکان نداشتن زندگی توی کتاب هاییه که میخونی و عاشقشون میشی :دیتا حالا هزار تا کتاب خوندم و با این وجود هربار یکی ازم پرسیده 
اگر امکانش وجود داشت دوست داشتی توی کدوم کتاب زندگی کنی جوابم فقط یک چیز بوده :
کتاب چراغ ها را من خاموش میکنم از زویا پیرزاد 
دوست ندارم دیگه مانتوهای رسمی بپوشم و مقنعه سر کنم 
دوست ندارم 
دوست دارم رنگی باشم دقیقا شبیه اون زنی که توی رویاهای دختربچگیم بود
دوست دارم بخندم و کاری که دوست دارم انجام بدم 
دوست دارم کار های قشنگم دیگرانو خوشحال کنه 
دوست دارم ... دوست دارم 
دوست دارم قلبم زنده باشه ... پیروز باشم 
دوست دارم آسمونو ببینم 
دوست دارم ستاره ها رو بشمرم 
دوست دارم دور از هیاهو بقیه عمرمو زندگی کنم ...

+ البته نه اون رنگی رنگی شکل اینفلوئنسرهای خز و بی معنی ای
نه که فکر کنین من گهی شدم. نه.
منظورم اینه که بر خلاف نظر معلمه، اون دختر به هیچ کدوم از آرزوهاش نرسید چون همیشه دوست داشت که بره خارج و زن انریکه ایگلسیاس بشه و نتونست که بشه.
من هم همیشه فانتزیم بود که تا میتونم هر روز خودم رو بیشتر و بهتر بشناسم
و به درد بقیه بخورم
و آدم مهربونی باشم
و سعی کنم یکمی سفر کنم و چیز و میز یاد بگیرم
و بایوفیزیکال کمیستری بخونم.
و چند تا کار دیگه
که بشون رسیدم یا دارم میرسم.
وگرنه منم همچین تحفه نشدم.
یک بار هم زنگ زده بودم منزل نقى‌زادهاسمش فرامرز بود و با یکى دیگر که هیچ یادم نیست، سه نفرى روى یک نیمکت مى‌نشستیم.مادرش که گوشى را برداشت، اسمش یادم رفت،_منزل نقى‌زاده؟از بابام یاد گرفته بودم بگویم منزلِ فلانىمادرش شاکى و عصبى گفت:با کى کار دارین؟_با ... پسرتون.کدوم‌شون؟تک‌پسر بودم و فکر اینش را نکرده بودم که در یک خانه شاید بیش از یک پسر وجود داشته باشد.شاکى‌تر و عصبى‌تر پرسید:کدوم‌شون؟ با کدوم‌شون کار دارى؟هول شدم. یادم نیامد که مثلن
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست
به جان او که به شکرانه جان برافشانم
اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست
و گر چنان که در آن حضرتت نباشد بار
برای دیده بیاور غباری از در دوست
من گدا و تمنای وصل او هیهات
مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست
دل صنوبریم همچو بید لرزان است
ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست
اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را
به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
چه باشد ار شود از بند غم دلش آزاد
چو هست حافظ مسکین غلا
یه قدم بیا جلو
ما شنیدیم تو آدم خوبی هستی
کسی نمی‌تونه تو رو بخره
اما رعد و برقی که به خونه‌ها می‌زنه رو هم
کسی نمی‌تونه بخره
سر حرفی که زدی می‌مونی؛ چه حرفی زدی؟
روراستی و عقیده‌ت رو رک و پوست‌کنده می‌گی؛ کدوم عقیده؟
شجاع هستی؛ در مقابل کی؟
عاقلی؛ واسه کیا؟
منافع شخصی‌ت رو در نظر نمی‌گیری
پس منافع کی رو در نظر می‌گیری؟
دوست خوبی هستی
واسه آدمای خوب هم دوست خوبی هستی؟
 
حالا به ما گوش کن:
می‌دونیم تو دشمن مایی
به خاطر همینه که الان می‌ذ
پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم. ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم. سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود. اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به وضوح حس می کردیم.
می دونستیم بچه دار نمی شیم. ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از ماست. اولاش نمی خواستیم بدونیم. با خودمون می گفتیم، عشقمون واسه یه زندگی رویایی کافیه. بچه میخوایم چی کار؟ اما در واقع خودمونو گول می زدیم. هم من هم اون، چون هر دومون عاشق بچه بودیم.


ادامه مطلب
تو را به جای همه کسانی که نشناخته‌ام دوست می دارمتو را به خاطر عطر نان گرمبرای برفی که آب می‌شود دوست می‌دارمتو را به جای همه کسانی که دوست نداشته‌ام دوست می‌دارمتو را به خاطر دوست داشتن دوست می‌دارمبرای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریختلبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می‌دارم
تو را به خاطر خاطره‌ها دوست می‌دارمبرای پشت کردن به آرزوهای محالبه خاطر نابودی توهم و خیال دوست می‌دارمتو را برای دوست داشتن دوست می‌دارمتو را به خاطر بوی لا
ما دوست معمولی ایم، اون عاشق یکی دیگستما دوست معمولی ایم، به روی هم نمیاریم احساسمون رو
ما دوست معمولی ایم، از دلتنگیش دارم دق میکنم
ما دوست معمولی ایم، هیچ گزینه ی دیگه ای نیس
شب تا صبح تو بغل هم میخوابیم، ما دوست معمولی ایم
بهم میگه تب داری؟ ما دوست معمولی ایم
دستم رو میپیچم دور گردنش، ما دوست معمولی ایم
واسه دیدنش لحظه شماری میکنم، ما دوست معمولی ایم
دوسش دارم، ما دوست معمولی ایم
ما دوست معمولی ایم، من عاشقش نیستم
خانم ص، مسئول آموزش ماست. یک خانم بسیار بسیار منظم و مهربان. دوسال پیش تا حالا هر ترم دوبار به من زنگ زده و اول حال خودمو بچه م رو پرسیده و بعد از اینکه این ترم شرایط دانشگاه و من چیه و باید چکار کنم و کدوم استاد چطوریه و کدوم امتحان با کدوم تداخل داره و... به من اطلاع داده، و در مقابل حواس پرتی و بی نظمی من هیچ رفتاره « مارو باش به فکر کی هستیم» گئنه ای ازش ندیدم.
ترم سه که کلی کمکم کرد انتخاب واحدم کان لم یکن بشه و مرخصی برام رد بشه، بدون اینکه من ح
⚡️ در گویش‌های مختلف زبان گیلکی ضمیر پرسشی «کمین/ کۊن» جانشین اسم می‌شود و به‌جای آن می‌آید. و صفت پرسشی «کمی/ کۊ» وابستهٔ اسم است و همراه آن می‌آید.
چند مثال:
کمین تی شی هیسه؟
(فارسی: کدوم یک مال توئه؟)
کمی ماشین تی شی هیسه؟
(فارسی: کدوم ماشین مال توئه؟)
کمین' خأنی؟
(فارسی: کدوم یکی رو می‌خوای؟)
کمی رنگ' خأنی؟
(فارسی: کدوم رنگ رو می‌خوای؟)
در حالت‌های دیگر:
کمیته/ کۊیته = کدامیک
کمیته' خأسى؟
(فارسی: کدامیکى را مى خواستى؟)
کمیتان (کمتان)= چى
⚡️ در گویش‌های مختلف زبان گیلکی ضمیر پرسشی «کمین/ کۊن» جانشین اسم می‌شود و به‌جای آن می‌آید. و صفت پرسشی «کمی/ کۊ» وابستهٔ اسم است و همراه آن می‌آید.
چند مثال:
کمین تی شی هیسه؟
(فارسی: کدوم یک مال توئه؟)
کمی ماشین تی شی هیسه؟
(فارسی: کدوم ماشین مال توئه؟)
کمین' خأنی؟
(فارسی: کدوم یکی رو می‌خوای؟)
کمی رنگه خأنی؟
(فارسی: کدوم رنگ رو می‌خوای؟)
در حالت‌های دیگر:
کمیته/ کۊیته = کدامیک
کمیته' خأسى؟
(فارسی: کدامیکى را مى خواستى؟)
کمیتان (کمتان)= چى
بگو تعبیر کدوم خوابِ منی
که تنت شکوفه بارونِ و برگ
توی غرفه های خوابم اومدی
با تو زندگی اومد تا بِرِ مرگ
با تو روزای زمستون مثِ من
سردیِ هوا رو حس نمی کنن
ریه های خسته از عادت دود
تو که باشی خِس وخِس نمی کنن
تُو چشات کهکشونِ ستاره هاس
سختِ زُل زدن به عمقِ آسمون
توی قلبم چه قیامتی بپاس
نفسم بند اومده اینو بدون
بگو تعبیر کدوم خوابِ منی
که منو دادی به حوض نقاشی
من باید تو رو تُو قلبم بکِشم
تو صدای قلبتو من بکِشی
بگو تعبیر کدوم خواب منی
محمد رحیمی
 
یه شب که طبق معمول زده بودم به سر بی‌خوابی . پنجره اتاق رو باز کردم و به آسمون و ماه و ستاره‌ها و خونه‌ها نگاه می‌کردم. اون شب نمی‌دونم به چه دلیلی، سه تا عکس گرفتم. روز بعد که به عکس‌ها نگاه کردم دیدم این سه عکس بالا گرفته شده و نمی‌دونمم چرا  هر کدوم اینطوری شدن. بعدش حس کردم خیلی باحال شده و گذاشتمشون کنار هم و کلی داستان مختلف برای آشنایی لامپِ تیر چراغ برق و ماه ساختم. 
+اگه ضایع‌ام نمی‌کنین هر کسی که دوست داشت یه جمله یا یه داستان
بعد چند دقیقه دیدم که کامران فریاد زنان همونطور که اسمم و صدا میزم دویید از خونه بیروناروم از پشت درختا اومدم بیرون و رفتم سمت دربا دیدن من اومد جلو ومحکم خوابوند تو گوشمبا چشایی که خالی از هراحساس و سرد سرد بود زل زدم تو چشاش و هیچی نگفتمیه قطره اشکم نریختم خیلی وقت بود تبدیل شده بودم به یک سنگ-کدوم گوری بودی؟-رامو کشیدم و از کنارش رد شدم که دستمو گرفت وبا حرص گفت-گفتم کدوم گوری بودی؟-کور که نبودی ببینی از کدوم گوری دارم میام-دفعه اخرت باشه م
 
1
هیچوقت نمیشه با این بچه ها نخندید..
شاد نبود،جیغ و داد نکرد،ازونجایی که جلوی بقیه آروم و بی سرو صدام
امروز آآقای ر میگفتن این صدای کدوم کلاس بود؟با دیدن من گفت کلاس خانم ق که نبوده! خانم ق نبودن، دیگه کدوم اساتید کلاس داشتن؟
که لبخند زدم و گفتم کلاس خودم بود:)
 
2
امروز رفتم پیش بابا،
از نزدیک کار خودشو همکاراشو دیدم
بعضیا و رفتاراشون..
و جدا دمشون گرم که انقدر خودداری دارن و درمقابل حتی فحش دادنا آرومن..
اونم آدمای زبون نفهم این منطقه جدیدی
 
 
1
هیچوقت نمیشه با این بچه ها نخندید..
شاد نبود،جیغ و داد نکرد،ازونجایی که جلوی بقیه آروم و بی سرو صدام
امروز آآقای ر میگفتن این صدای کدوم کلاس بود؟با دسدن من گفت کلاس خانم ق که نبوده! خانم ق نبودن، دیگه کدوم اساتید کلاس داشتن؟
که لبخند زدم و گفتم کلاس خودم بود:)
 
2
امروز رفتم پیش بابا،
از نزدیک مار خودشو همکاراشو دیدم
بعضیا و رفتاراشون..
و جدا دمشون گرم که انقدر خودداری دارن و درمقابل حتی فحش دادنا آرومن..
اونم آدماس زبون تفهم این منطقه جدیدی
 
تورا دوست دارم شاملو

متن تورا دوست دارم
دانلود اهنگ من از عهد آدم تورا دوست دارم
من از روز ازل تو را دوست دارم

تورا دوست دارم چون نان و نمک

من از عهد آدم تورا دوست دارم علیرضا قربانی

دکلمه تو را دوست میدارم

دوستت دارم
من از عهد آدم تو را دوست دارم
من از عهد آدم، تو را دوست دارم از آغاز عالم، تو را دوست دارم
چه شب‌ها من و آسمان تا دم صبح سرودیم نم‌نم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی من ای حس مبهم، تو را دوست دارم
سلامی صمیمی‌تر
 
هو الحی
.
#قسمت_دوازدهم
.
- خواهش می کنم بهم فرصت بده
اره یه اشتباهی کردم اما می خوام دوست من باشی
- خوب گوش کن من دوست هیچ پسری نیستم و نخواهم بود
- پس اون سه تا پسر تو اکیپ شما چی کار می کنن؟
- اونا هم کلاسی های من ان همین و تمام
دوست دختر هیچ کدوم نیستم
- زینب من کتاب دینی شما رو خوندم اگه این رو غلط می دونی اون هم بر اساس دین تو اشتباهه
ادامه مطلب
دوستت دارم...
به سان یک دیوانه، به سان یک سرباز 
به سان یک ستاره سینما 
دوستت دارم، به سان یک گرگ، به سان یک پادشاه 
به سان انسانی که من نیستم 
میدانی من اینگونه دوستت دارم
تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم
تو را به خاطر عطر نان گرم
برای برفی که آب می شود دوست می دارم
تو را برای دوست داشتن دوست می دارم
تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم
تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم
برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت
لبخند
ببینید بحث اینکه هر کس هر قالبی رو دوست داشت بگه نیست، از شما میخوام بهم بگید که کدوم قالب از بین قالب های پیش فرض بیان که در پنل شماست، استفاده بیشتری میشه و اگر ریسپانسیو بود بهتر بود(نمای موبایل)
موردی رو انتخاب کنید که با سلیقه بقیه هماهنگ باشه و بیشتر مورد نیاز باشه!
تاریکى رو بیشتر از نور دوست دارم
نور برعکس پاکى درونى که داره واسه من اذیت کنندس
باعث سردردم میشه.شاید میگرن دارم خدا داند 
هر وقت حوصله ام سر میره دوست دارم آشپزى کنم
تعریف از خود نباشه دستى به آتش دارم
بهترین تفریحم غذا خوردن، بالاخره هرکسى با یه کارى یا چیزى
خودشو سرگرم میکنه.اهل ورزش هستم شاید بهتره بگم بودم
 خودمو محکم رو این تکه چوب نگه داشتم تا ببینم  رحمت بى کران پروردگارم تو این دریاى بى انتها منو به کدوم سمت میبره
آیا ساحلى هست؟؟؟
که آدمایِ دنیایِ تویِ آیینه‌ها، نام نجات‌دهنده‌شونو از کی می‌پرسن؟ که نجات دهنده، مرده است؟ که ما تویِ کدوم آیینه زندگی می‌کنیم که هنوز که هنوزه نتونستیم خودمونو نجات بدیم؟ که بعدش چی می‌شه؟ کی می‌دونه کِی قراره بشکنه این آیینه‌ای که ما توشیم؟ چشم بستیم رویِ آینده. که اونقدر آیینه اینجاست که دیگه نمی‌دونم تصویرِ تویِ کدوم آیینه منم و کجایِ این همه سوالم. که ”من در شب‌ها و روزهای شما زندانی بودم و دَری می‌جستم به شب‌ها و روزهایِ بزر
یه مقداری فکر کردم که این پست مربوط به کدوم وبلاگه و به این نتیجه رسیدم که چون ربطی به کیک و شیرینی نداره و تازه تو این وبلاگ ممکنه افراد بیشتری ببینن و دلشون آب بشه!! () پس باید بذارمش همینجا
این شما و این هم


لواشک آلو، دستپخت تسنیم :)

اینم بعد از اینکه روشو پلاستیک کشیدم و برش زدم و یکیشو لول کردم و هنوز نخوردم :)
از اونجایی که لواشک خیلی راحت درست میشه، حتی با وجود اینکه شیفته!ی لواشک نیستم، تصمیم گرفتم از این به بعد هی درست کنم :) بچه‌ها کدوم
نمیدانم از کجا شروع کنم. چندساعت پیش عصبی و ناراحت بودم و الان حس خوبی دارم. زندگی را دوست دارم. خانه ام را دوست دارم و این تنها چیز خوبی است که قرنطینه کردن برایم داشت. خانه ام را با تمام جزییاتش دوست دارم. البته هیچوقت متوجه این زیبایی ها نشده بودم تا اینکه دوستم از همه ی زیبایی های خانه ام استوری گذاشت. دیوارهای خانه ام را دوست دارم. نقاشی های روی دیوار را دوست دارم. اینه ی سورریالم را دوست دارم. بخاری را دوست دارم. قوری و کتری و پوست پرتقال رو
فیلم جوکر2019 رو دیدم و برای توصیفش در یک کلمه باید بگم "خدا" بود...اما برخلاف تصور من که انتظار جوکر دیوانه ای در حد جوکر در فیلم the dark knight رو داشتم و اکشن بازی های جذاب، اینجا جوکر غمگینی داشتیم...تمام مدت فیلم دلم میخواست گریه کنم...
هرچند هیچ کدوم از جوکرها رو به اندازه ی نقش هیث لجر دوست نداشتم اما باید بگم phoenix هم فوق العاده بود توی این نقش...
چه معجزه ای داره این سینما و این بازی های درجه یک که من بعد دیدنش دلم میخواد داد بزنم...از خوشحالی?اصلا...ن
در واقع رابطه دو نفر ربطی نداره که چقدر اون دو نفر شاخ باشن.
به این ربط داره که چقدر برای همدیگه مناسبن و با این حسی که از هم میگیرن هر کدوم چقدر میتونن پیشرفت شخصی داشته باشن.
مثلا دوستم مسگفت فلان خواننده رو دوست دخترش ول کرده رفته. مگه کسی فلانی رو هم میتونه ول کن کنه؟
گفتم اره :/ خیلی هم راحت
 
 
همونطور که اکس من دکتر بود و پولدار و جنتلمن فکر میکردم هست و همه براش سر و دست میشکستن. ولی دید بدردم نمیخوره.
 
میگه 
شاید بعد ها همدیگرو ملاقات کرد
سلام
من میخوام یه یخچال فرزیر بخرم اما نمیدونم کدوم مارک خوبه و دنبال ایرانی هستم چون بودجه خرید یخچال خارجی رو ندارم.دوستان اگه لطف کنن بگن کدوم یخچال بهتره و ویژگی هاش یا معایبشو بگن و اگه قیمت دارن هم اعلام کنند  ممنون میشم
پرندۀ اول_ تو می‌دونی برای رسیدن به "دشت همیشه بهار" باید از کدوم طرف برم؟
پرندۀ دوم_ "دشت همیشه بهار"؟!
پرندۀ اول_ آره، همون جایی که هیچ کس کاری باهات نداره و اذیتت نمی کنه و همه چی خوبه.
پرندۀ دوم_ آها فهمیدم! منظورت "دشت ترسوها"ست؟!
 
پ.ن: تابستون با امیرعلی 4/5 ساله از اصفهان چند تا پویانمایی خوب دیدیم. یکیش همین بود: پرندۀ دوست داشتنی.
دلم برای امیرعلی تنگ شده... .
 
+ابوسعید ابوالخیر را گفتند فلان کس بر روی آب می‌رود. گفت سهل است، وزغی و صعوه‌ای ن
طبق آخرین خبرهایی که من دارم،فصل پنجم سریال شرلوک هلمز هم ساخته می شه.این خیلی عالیه.عالی نیست؟؟؟؟؟ :)
ولی به دلیل پر بودن وقت بندیکت کامبربچ،ساخت این سریال در سال 2022 آغاز می شه.یعنی بیشتر از دو سال دیگه. :/
خیلی دلم می خواد بدونم که نظر شما درباره ی فصل پنجم این سریال چیه.به نظرتون بیشتر به چه موضوع هایی پرداخته می شه؟دلتون می خواد بیشتر به چه موضوع هایی پرداخته بشه؟دوست دارید چه شخصیت هایی به فیلم اضافه بشه؟به نظرتون چه شخصیت هایی ممکنه در ط
شاخصه‌ی سبک‌مغزان سطحی‌نگر در طول تاریخ، انعطاف‌ناپذیری و بی‌استعدادی در تشخیص اهم  از مهم و برنتابیدن تغییر تکلیف است. در نگاه آنها ظاهر قرآن مطلقا محترم است، حتی اگر روزی به حکمیت صفین بیانجامد؛ خون مسلمان مطلقا حرام است، حتی اگر بر امیرالمؤمنین(ع) خروج کرده باشد؛ مناسک حج مطلقا خط قرمز است و باید به اتمام رساند، حتی اگر حسین بن علی(ع) قصد ترک مکه را کرده باشد؛ صلح با دشمن مطلقا گناهی نبخشودنی است، حتی اگر این صلح تصمیم حسن بن علی(ع) با
امروز 
آخرین جلسه کلاس کتاب نویسی بودکلاس پر از خاطره وحسهای خوبیه.
امروز آقای دکتر زحمت کشیده بودن برای هر کدوم از ما یکی از کتابهاشون را آورده بودن جالبتر اینکه با شناختی که از ما داشتن یک صفت اخلاقی ما را در کتاب نوشته بودن برای من نوشتن
تقدیم به دوست قهرمان واثرگذارم،سرکار خانم فرزانه احمدی ،بهت افتخار می کنم بانوی قدرتمند
98/10/2
خدایا شکرت 
دوست دارم رهبرم رادلبر پیغمبر است/دوست دارم رهبرم را وارث برحیدراست/ازتباراهل بیت و آیت خوب خداست/دوست دارم رهبرم راجلوه ای ازکوثراست/اوپیام کربلا را میدهدبرمسلمین/دوست دارم رهبرم راآسمان رااختراست/میرود راه امام وهرشهیدی باهدف/دوست دارم رهبرم راشیعیان راسروراست/دشمنان دین ماراباز رسوامیکند/دوست دارم رهبرم رادشمن اوابتر است/اسوه والگوی خوبی گشته آقا درجهان/دوست دارم رهبرم رابهر عالم گوهراست/شیعه باشدجانفدای حضرت سیدعلی/دوست دارم ره
خسته‌ام از این شلوغی، از این میل به خواسته شدن، از این تمنا و نیاز و البته گریزی هم ندارم. دلم یک زندگی ساده می‌خواد که بچسبم به شوهرم و همه‌ی زندگیم بشه اون و کارم. من اما جوره دیگه‌ایم و از این بودنم خسته و پریشانم. من دوست ندارم هرزه باشم لااقل جامعه و میم من رو اینجور می‌بینند اگر بدونند. دوست ندارم آدم بده‌ی زندگی من باشم. چرا اینجور شد؟ چش خوردیم؟ اونهمه عشق، چی بیشتر می‌خوام آخه؟ کدوم مردی با زنش اونجوره که میم با من؟ چرا من اینقدر زی
من و علیرضا نشستیم پشت در آزمایشگاه منتظر تکنسین. بچه های ارشد کلاسشون ته راه روهه و الآن تموم شدن. هر کدوم که رد میشن بر و بر منو نگاه میکنن. میگم علی؟ صورت من چیزی شده؟ 
میگه فکر کنم فیلر زدی
_آقا من اصلا نمیدونم فیلر چیه... 
+اگه منظورت آرایش و ایناس، شرمنده من یه کمی کوررنگی دارم متوجه نیستم... فقط فکر کنم مثل همیشه خط چشمت رو داری
_من تو عمرم یک بار هم خط چشم نکشیده ام! حالا بیخیال اینا بشو... منظورم عیب وایراده! میگم نکنه چیزی شده؟ چرا هر کی رد م
سلام به خوانندگان محترم و با شعور خانواده برتر
بر حسب تجربه های شما عزیزان چند سوال ازتون دارم؛
1- به نظر شما عزیزان فرق بین کتاب و انواع فیلم های مختلف چیه؟
2- هر کدوم، یعنی فیلم و کتاب، چقدر تونستن به شما کمک کنن و کدوم یکی مفید تر میتونه باشه؟
معمولا یه جنگی هست بین کسانی که فیلم بازن و کتاب باز...، میخوام بدونم توی زندگی آدم ها فیلم بیشتر تونسته کمک کنه یا کتاب، بدون هیچ گونه طرف داری نطرات تون رو بگید.
به عنوان مثال محققان میگن کتاب خوندن بهت
یعنی هزارتا جی‌آر‌آر تالکین هم نمی‌تونست چنین لیگ قهرمانانی رو ترتیب بده. اون حذف مفتضحانه رئال و یووه با تیم فوق جوون و عالیه آژاکس. اون از خوش‌شانسیای تاتنهام. اون از باخت عجیب سیتی. اون از کورنر آرنورد. اون از گل دقیقه ۹۵ مورا. الان جمله دیشبم رو برای داداشم دوباره فرستادم وقتی که بهم گفت اون‌ورم که آژاکس میاد بالا بهش گفتم: ‌«از یه تیم خوش‌شانس بیشتر باید ترسید تا از یه تیم فوق‌حرفه‌ای». بازی امشب مصداق بارز بهرام که گور می‌گرفتی... ب
جانم الان واقعا دارم اشک می‌ریزم. چون امتحان تجزیه داریم و من با احتمال خیلی زیادی میفتمش! جانم من واقعا فکر نمی‌کردم کارم به اینجا بکشه ولی خب کشید. الان همه تئوری هاش رو بلدم و می‌دونم دقیقا Ksp می‌خواد چی بهم نشون بده ولی با دیدن سوال‌هاش هنگ می‌کنم و اصلا متوجه نمیشم کدوم اطلاعات برای کجاست. عزیزم من واقعا کلاسامون رو دوست دارم ولی اصلا محتواش من رو به وجد نمیاره ترجیح میدم بخوابم سر کلاسا ولی یهو میبینم رسیدم به امتحان و هیچی از شیمی ه
امروز غم انگیزترین روز زندگیمه 
امروز من کاری کردم که می دونم از نظر عقلی به نفع جفتمونه اما دل هر دومون مخصوصا دل اون به درد اومد. 
نمی دونه من چه حالی ام، نمی دونه دیشب تا صبح با خودم کلنجار رفتم و صدبار زدم زیر گریه، نمی دونه که الان ده روزه تمام مدت سر درد دارم، نمی دونه، هیچ کدوم رو بهش نگفتم؛ چون دوست ندارم غم هام رو بدونه، دوست ندارم حال بدم رو بدونه، دوست ندارم بدونه چقدر از این که مجبورم دوسال رو ... :(( ولی مجبور بودم. چاره ای برام نمونده
 چقدر دوست داشتن تو خوب است. دوست داشتن تو  ماهی قرمز هیچ سفره هفت سینی نیست. دوست داشتن تو عین ساعت تحویل سال است. ــ همیشه منتظرش مانده ایم. ــ دوست داشتن تو  عیدی اول فروردین است. کاش همیشه عید بود. کاش همیشه تو را عیدی می گرفتم. تو را دوست دارم زمین از چرخیدن می ماند. و خورشید فراموش می کند که باید غروب کند. تو را دوست دارم. سیب ها  همه ی فصل ها به شکوفه می نشینند. چلچله ها کوچ نمی کنند. وقتی تو را دوست دارم دختر کوچک آسمانم هنوز.
اولین پست ۹۸مون
این ده مورد ویژگی های بچه های طلاق است. بیشتر از همه کدوم اذیتتون میکنه؟
قراره این ده ویژگی رو تبدیل به سِلاح جنگی بکنیم برای زندگیمون! از نقطه ضعفامون نقطه ی قوت میسازیم✌✌

۱.ما دور و بر خودمان دیوار می‌سازیم
۲.ما بیش از حد دلبسته و چسبیده به وسایل‌مان هستیم
۳.ما یکی از والدین را به دیگری ترجیح می‌دهیم
۴.ما از تعهد می‌ترسیم
۵.ما آدم‌های متقلب را دوست نداریم
۶.ما بیش از حد منتقد هستیم
۷.ما از اطلاعات و ارتباطات استقبال می‌کنیم
۸.ما به خواهر
دیشب که شیفت بودم حساااااابی خسته شدیم.انقدرررررر مریض آوردن که تخت اضافی گذاشته بودیم بین تخت های خود اورژانس.  ۴ تا تخت اضافی گذاشته بودن ما بین تخت ها جوری که رفت و آمد سخت می شد.نمی دونم دیشب چه خبر بود که انقدر شلوغ شده بود.بیشتر از ۳۰ تا پذیرش داشتیم.دکتر می گفت من وقت نمی کنم به خوبی نوار قلب ها رو امضا کنم تو چه جوری نوار قلب می گیری؟
بعضی اوقات مغزم کار نمی کرد دیگه،  که از کدوم مریض نوار قلب باید بگیرم از کدوم نباید بگیرم.
از شلوغی اونج
طرز تهیه املت گوجه فرنگی
مواد لازم:
گوجه فرنگی نیم کیلو پیاز 1 عدد تخم مرغ 3 عدد فلفل دلمه ای 1 عدد روغن مایع به مقدار لازم نمک و زردچوبه به مقدار لازم فلفل سیاه به مقدار لازم
املت گوجه فرنگی یکی از دوست داشتنی ترین و ساده ترین غذاهاییه که بین ما ایرانی ها محبوبیت خاصی داره. املت هم میتونه یه صبحونه دلچسب باشه، هم عصرونه و حتی یه شام سبک. محاله هر کدوم از ما یک عالمه خاطره ی خوش با این غذا نداشته باشیم. مطمئن هستم اگه همین الان یکم فکر کنین کلی خاط
اینم از نقشه ی خونه ی رویایی من ... 
تنها جایی که میتونه براتون سوال بشه احتمالا تو اتاق خواب اون گوشه جای خواب آنتراکس ئه ... 
آنتراکس سگ منه ، که سر تا پا مشکیه ....
احتمالا هم از نژاد شیواوا باشه :) 
+عکس رو اول فرستادم برای تسنیم ...
گفت دوست داری خونه ات کدوم شهر دنیا باشه ؟ 
فکر میکنین جوابم بهش چی بود ؟؟؟ 
در این فایل لایه باز همه ی اجزا جدا از هم دیگه  ساخته شدن و کار کردن باهاشون راحت تره.
سطح این آموزش متوسطه و نیازبه زمان برای طراحی داره اما اگه هر کدوم از اجزا را خواستید اما نمیخواید طراحی کنید کافیه فایل لایه باز اون رو ک لینکش رو پایین قرار دادم دانلود کنید و از هر کدوم که میخاید استفاده کنید
نکاتی که بادیدن این فایل لایه باز یاد میگیرید:
1-طراحی پرندگان خشمگین 
2-طراحی خوک 
3-طراحی کیک تولد و بادکنک و...
دانلود فایل لایه باز با فرمتai
حجم:529kb
مشکل یعنی چی؟
چیزی که ذهن رو به خودش مشغول میکنه؟
چیزی که باعث دردسر میشه؟
چیزی که اگه برطرف نشه باعث دردسر میشه؟
اصلا برطرف کردن مشکل یعنی چه؟
اصلا یعنی چه یعنی چه؟
فاک
آیا روش درستیه هر چیزی که به ذهنت میرسه رو روی یه مدیوم وارد کنی؟
کدوم روش درسته؟ think on paper یا think on brain
همه چیز رو روی ذهن نگه داشتن کار درستیه؟
میدونی هر خط جمله ای که مینویسم انگار داره یه مفهومی/منظوری رو میرسونه. it tries to make a point
ولی به نظر میرسه هیچ کدوم با جملات قبلی یا بعدی ه
من هومانم چیز هایی را دوست دارم که هیچ کس دیگر دوست ندارد یا افراد کمی دوست دارند و از چیز هایی بدم می آید که همه دوست دارند تنها چیزی که هم من دوست دارم و هم شما ها ادبیات است پس اکثرا راجع به ادبیات حرف میزنم ولی درباره ی چیز های دیگری هم که دوست دارم هم مینویسم
نکته :من نه نردم نه گیگ نه آدم معمولی 
 
خودجوش مردمی همینه که تو مراسم تشییع شهید سردار سلیمانی دیدیم که کل تهران و اهواز و
مشهد و سایر شهرهای ایران بصورت خودجوش ملت آمدند و در سوگ این شهید بزرگوار و همراهانش قدم به این مراسم گذاشتند !
 
نه آن مراسمی که توسط ادارات و سازمان های دولتی و نظامی برای مخالفت به جریان آبان ماه در صدا و سیما نشان داده شد!
برای اینکه بدونید کدوم راست و درست و واقعی بود برین فیلم های امروز و راهپیمایی مردم در آبان ماه رو ببینید !
 
کدوم مراسم با شکوه هر چه ب
ارنج هایش را ستون میز و کف دستهایش را تکیه گاه لپ های گل انداخته اش کرده بود انگشت هایش از کناره ی گوش هایش به جنگل موهایش خزیده بودند هر از چند گاهی دسته ی موی نا همسانی به دور انان میپیچید و رها میشد موهای پرکلاغی اش به حدی چرب بودند که از  وقتی زیر افتاب راه میرفت سرش قدیس وار می درخشید جریان جاری احساسات در قلبش از چشمان ریز سیاه و گود رفته اش نشت میکرد اگر زیاد به او دقیق میشدی می توانستی لحظه به لحظه ی افکارش را بخوانی هرچند فکر بدرد بخو
خب فعلا نمیخوام روی عنوان چیزی بذارم خب.
 
اینکه با یه نفر از اون سر دنیا رفیق باشی چیز خوب و عجیبیه.
واقعا باحال و تجربه جالبیه.
و اینکه احساسات انسانی گاهی اوقات عجیبن واقعا.
مخصوصا وقتی مثل من تجربه تون تو کار با پسرای مختلف زیاد نباشه. یا نمیدونم چی.
نمیدونی رفیقشی؟ دوستشی؟ تا چه حد اجازه داری جلو بری تو روابط؟ اصن یارو رفیق بازه ایا؟ دختر بازه؟
....
هیچ کدوم مهم نیست و باید حذف بشه. فقط و فقط خودت .
رو خودت تمرکز کن. توسعه فردی خودت.
شب بخیر
 
سلام 
من رشته م کامپیوتره، کاردانی نرم افزار دارم، میخوام برای کاردانی به کارشناسی it بخونم که دوره کاردانی دانشگاه ملی بودم، فنی حرفه ای، ولی برای کارشناسی شهرمون نداره و خب میخوام برم آزاد ، منتهی مشکلی که دارم اینه که بین دانشگاه آزاد و علمی کاربردی موندم کدوم بهتره ؟ میگن علمی کاربردی یه جوریه، جالب نیستش، از اون ور هزینه آزاد بیشتره ولی مدرکش بهتره، چیکار کنم به نظرتون؟
راهنماییم کنید
مرتبط با دانشگاه آزاد و علمی کاربردی:
آیا اکثر دخ
دارم به این فکر میکنم کاش از همون بچگی خاطره نویسی میکردم..ثبت لحظات شیرین یاحتی نیمه شیرین:)
اگه نوشته بودم الان نوشتن یه خاطره از مشهد راحت تر بود برام..
الان نمیدونم از چی بگم..از کجای بهشت..از کدوم سفرم به بهشت..
یعنی بهشت قشنگ و خوش حال و هواتر از این میخواد باشه؟!
قبل اولین سفرم به مشهد رو اصلا یادم نمیاد ارتباطم چطور بود با امام..
اما دقیق تو اولین سفرم تو دلم یه معامله کردم باهاش خیلی طلبکار باهاش معامله کردم..حتی  دستور دادم…معامله سنگین
روی زمین، مورچه ست، روی پام مورچه راه میره، همه جا مورچه ست! پیش خودم میگم منم مثل عاقبت آخرین نواده خوزه، توسط مورچه‌های قرمز خورده میشم! کتابِ "زمانی برای زن بودن" رو میخونم و یاد "تالی" میافتم، یاد خاطراتی که انگار از منن. نقاشی میکشم و "ماد" میاد توی ذهنم. روزی چندین بار ذهنم ارجاع میزنه به فیلمایی که دیدم و کتابایی که خوندم. گاهی یادم نمیاد این خاطره از کجاست، از کدوم فیلم، از کدوم داستان یا از خودم؟! نمیتونم تشخیص بدم...
+ خوبه یا بد؟
اگر خدا را دوست داری
اگر خدا را دوست داری،✨خدا گفته است:✨(لا یسخر قوم من قوم)همدیگر را «مسخره نکنید.»
اگر خدا را دوست داری، ✨خدا گفته است:✨(ولا تلمزوا انفسکم)از همدیگر «عیب جویی نکنید»
اگر خدا را دوست داری ،✨خدا گفته است:✨(ولا تنابزوا بالالقاب)«لقب زشت» به هم ندهید.
اگر خدا را دوست داری، ✨خدا گفته است:✨(و انفقوا فی سبیل الله)در راه خدا «انفاق کنید.»
اگر خدا را دوست داری ،✨خدا گفته است:✨(و بالوالدین احسانا)و «به پدرو مادر نیکی کنید.»
اگر خدا
میدونی مرد؟از یه جایی به بعد دوره ی اینجور عشقا میگذره؛فلان ریمل و فلان خط چشم و کدوم لباسم با کدوم شالم سِته و وقتی نشستم رو به روش دستمو چجور بذارم زیر چونم و با کدوم زاویه بخندم که بیشتر دلش بلرزه ! قشنگ بودن خوبه ها؛ولی تهِ تهش اونی میمونه که داغون و خسته و لهتم دیده.اونی که تو عرق ریزون تابستون با آرایش ریخته و موهای فر خورده و صورت خیسو کلافه باهاش دوئیدی،باهاش خندیدی،باهاش غر زدی به هرچی گرما و آفتاب کوفتیه و تو برف ریزون زمستون با ص
نمیدونم کدوم خری فیلم "بخت پریشان ما" رو بهم‌ معرفی کرد که توی لیست فیلم هام گذاشته بودم که بعد از اینکه هربار یه سریال کره ای رو تموم کردم، یه فیلم ببینم که کلا از فضای اون سریال بیام بیرون؛ ولی بعد از فیلم های "من پیش از تو" و "فرصتی برای بیاد آوردن" این سومین فیلمی بود که... لعنت به اینجور فیلم ها... هنوزم چشام داره میسوزه! به همین دلیل اون ده تا کاری که توی پست قبلی نوشته بودم که دوست دارم قبل از مُردنم انجام بدم رو پس میگیرم و خلاصه ش میکنم توی
فرق دوست و خانواده اینه که دوست رو خودت انتخاب میکنیدوستهایی که خوبن باهات میمونن ، ماندگارن و بعد از چند سال میشن خانواده ی اکتسابیت ! اینا نعمتن واقعا... تعداد واقعی هاشون کمه.نادرن
داشتم آرشیو وبلاگم رو نگاه میکردم دیدم اولین هاش برمیگرده به تیر 95!
تازه این اگه اشتباه نکنم چهارمین وبلاگمه.
هر کدوم از اون سه تا قبلی رو کمِ کمش یک سال داشتم و بعد بنا به دلایلی یا پوکید یا خودم دیگه ننوشتم و مهاجرت کردم!
از اون طرف به تو و دوستهای دیگه ام که توی
یکی از دوستام می گفت، هر کسی خیلی خودش را دوست داشته باشه آنگاه سایرین را هم دوست خواهد داشت. 
 
ایده ایشان این بود که دوست داشتن دیگران به دلیل دوست داشتن خود است و هر چه خود را بیشتر دوست داشته باشید آنگاه دیگران را نیز دوست خواهید داشت.
 
ادامه مطلب
بابا دیروز می‌گفت آدم بعضی وقتا از یه چیزایی شکایت می‌کنه، بعدا فکر می‌کنه کاش هیچ وقت از چنین چیزی شکایت نمی‌کرد. میری تو مترو، می‌بینی واگن‌ها همه خالیه و دو سه نفر با فاصله‌ی چند متر از هم نشستن... میگی کاش شلوغ بود مثل همیشه»
+ البته شما دوست عزیز، بشین تا تلوزیون اعلام کنه. الانم بیا کامنت بذار که «آمار ۲-۳ نفر تو هر واگن رو کدوم خبرگزاری گفته ای اهل باطل؟» بعدم برو خودتو بمال به ضریح حضرت معصومه که توطئه‌ی دشمن حسابی خنثی بشه. آفرین.
میخوام بدونی عزیز دلم 
تو رو دوست دارم، بیشتر از هر کس و هر چیزی که دوست داشتم 
جوری که هیچ چیز و هیچ کس رو اینجوری دوست نداشتم تا الان 
عشق من
دوست دارم 
اونقدر که میتونم چیزی یا کسی رو دوست داشته باشم، شاید هم بیشتر
اونقدری که کسی مثل من میتونه عشق چیزی بشه، حتی بیشتر 
دوست دارم 
خیییییلی وقت بود از ژانر فانتزی چیزی نخونده بودم. این کتاب رو هم  پاییز جان معرفی کرده بود. کتاب نسبتاً خوبی بود ولی نه به اون اندازه که بگم حتماً بخونید. 
 
داستان اینجوریه که توی اون سرزمین خیالی، چندین بخش وجود داره و هر کدوم از بخش‌ها یه خصلت خوب انسانی رو ارج می‌نهن و بر طبق اون رفتار می‌کنن. از تمام بچه‌ها در سن ۱۶ سالگی آزمون استعدادسنجی گرفته میشه؛ یه مایع بهشون تزریق میکنن و اونا وارد فضای شبیه سازی میشن و طبق واکنش‌هایی که به هر م
داشتم سریال نگاه می کردم. یکیشون گفت: زندگی خیلی کوتاهه. نمی دونم هر کدوم از ما چقدر عمر می کنیم اما اینو می دونم که می خوام هر لحظه اش رو کنار تو بگذرونم!
من با خودم فکر می کنم. چی میشد اگه همه همیشه اینو یادشون بود. این که زندگی چقدر کوتاهه و چقدر حیفه که غرور رو جایگزینِ با هم بودنامون می کنیم و این "دوست داشتن ها و دوست داشته شدن ها" رو راحت از دست می دیم بدون این که بدونیم چقدر فرصت برای با هم بودن داریم.
همین چیزاس که آدمو خسته می کنه... آدمو از
تاکنون از بچه‌های فامیل پرسیدیم تو مدرسه چیا یادگرفتن؟ پرسیدیم کدوم درس‌ها رو بیشتر دوست دارن و چرا؟ پرسیدیم آزمایش‌های کتاب علوم رو انجام میدن یا نه؟ تاکنون از کنکوری‌های فامیل پرسیدیم از خوندن کدوم درس لذت بردن؟ پرسیدیم چرا می‌خوان برن دانشگاه؟ پرسیدیم می‌خوان چی بخونن؟ تاکنون از دانشجوهای فامیل پرسیدیم کلاس‌هاشون چقدر مفید بودن؟ پرسیدیم چند تا کتاب خوندن؟ پرسیدیم چی می‌خواستن از دانشگاه و چی بدست آوردن؟ پرسیدم به کجا دارن میرن
روز جهانی دوستی یادی هم بکنیم از اون بزرگواران که در قالب دوست من دوست داره با دوست تو دوست بشه ، دوست داری با دوست من که که دوست داره با دوست تو دوست بشه، دوست بشی ! اومدن جلو... بعد نگو اون زیر میرا یه هدفای دیگه داشتن. از جنس آستین بالا زدن واسه شازده پسرشون. بعد چون از نه شنیدن هراسان بودند واسطه بدبخت رو پاس میدادن سمت ما خودشون مشغول جا باز کردن تو دل ما بودند. بعد ما به واسطه که گفتیم نه، دیگه رویی ازشون ندیدیم! یه جوری نیست شدند که انگار هیچ
تنها خوبیِ زمانی که سرما خوردی اینه که نمیخواد همش نگران باشی که: وای، سرما نخورم یه وقت!
 
پ ن: اواسطِ اردیبهشتِ 98 هم رد شده و برگشتم خونه و چسبیدم به پروژه، که اگه بشه تا هفته ی بعد خیلی پیش ببرمش و برم به شهرِ دانشگاه که تمومش کنم و دفاعش کنم. ناکجایِ عزیز...  چقدر دوست دارم اون شهرِ کوچیکِ خلوتو... حتی بیشتر از شیراز و بیشتر از هر شهری که تا حالا بیشتر از چند هفته توش زندگی کردم.
پ ن2: سرماخوردگیِ سگی. 
پ ن3: اون دو هفته ای که خونه ی او بودم یک کلمه
امروز که دیدم حالم خوب شده،
دست به کار شدم حلوا پختم و غروب که برادرم میخواست بره دنبال مادرم، همراهش رفتم روستا و خیرات دادم.
چند تا پیش دستی وی آی پی هم کنار گذاشته بودم که اگه اقوام نزدیک اومده باشن، بدم بهشون.
خاله م و خانواده ش بودن، یک پیش دستی بهشون تعلق گرفت.
الان خاله م زنگ زد و گفت که خیلی خوشمزه بوده. خوشحال شدم!
خاله م سال ها دبیر بوده و بعد سال ها مدیر مدرسه و الان معاونه. خیلی تو کارش دقیق ه و خب خیلی هم سخت گیر. گاهی فکر میکنم این درج
سلام شما باید حدس بزنید که منظور من کدوم بلاگره :دی
خوب بریم سوال اول
1-این بلاگر با مایتابه هاش معروفه :دی بهار نارنج
2-به وقت متعجب شدن میگه یاحضرت عباس (کشدار بخونید):دی دردانه (شباهنگ )
3-این بلاگر داداششو باتشت رخشویی بیدار کردن:دی محبوبه شب
4-این بلاگر به مارکوی بیان معروفن و غرغرهاش بسیار:دی واران
5-این بلاگر دوکلمه حرف حسابش معروفه:دی آقاگل
6- درد دارم شبیه مردی که جوان است و محکوم شده به حبس ابد! کدوم بلاگر گفته اینو؟بانوچه (ثریاشیری)
7-این
در مواجهه با یه آدم جدید، می‌گردم دنبال یه ویژگی یا علاقه‌ی مشترک، رو همون تمرکز می‌کنم و باهاش ارتباط برقرار می‌کنم. برا همینه که معمولا هر کدوم از دوستام با یه سری از ابعاد شخصیتم کاملا ناآشناست، برای همینه که خیلی اوقات مرموز به نظر میام و برای همینه که معمولا آدم‌ها رو خیلی زود می‌شناسم و اصولا اون قدر اطلاعات راجع بهشون دارم که اگه یه وقت بروز دادم، دهن دوستام باز بمونه از تعجب.
یکی میشه دوستی که زمین تا آسمون با من فرق داره، ولی داس
سلام و درود به دنبال کنندگان خانواده برتر
من به واسطه شغلم مجبورم صورتم رو هر روز اصلاح کنم، سوالم از آقایان با تجربه است که آیا فوم بهتره یا خمیر یا ژل اصلاح، از ژیلت بلو 3 استفاده میکنم کلا خیلی محدودم باید اصلاح روزانه بکنم، کدوم رو پیشنهاد میدید، اینم عرض کنم که یک بار موافق جهت و یکبار مخالف جهت اصلاح میکنم برای اصلاح بهتره افراد با تجربه کدوم رو استفاده کنم، فول و خمیر و یا ژل اصلاح کدوم اصلاح صاف تری و دقیق تری میده که مو باقی نمی نونه.
امروز لقمه های نون و پنیر و سبزی سفره فاطمه زهرا با من بود ...
مامانم نذر کرده بود...
احساس میکنم واقعا دارم افسرده میشم ...
واقعا خسته ام و به زور دووم میارم تو شرایطی که دارم ...
مامان حال و روزمو میبینه از طرفی باهام دعوا میکنه و از طرفی برای اینکه حالم خوب بشه همش برام خرید میکنه ... اما فایده اش چیه؟؟ نهایت دو ساعت باهاشون خوشم ....
اما شاید قبلا بود برای هر کدوم تا چند روزی شاد بودم ...
حتی استفادشونم نکردم ...
نه کفشا نه لباسا نه لوازم ارایش که هر کد
بچه ها این اولین چالشمه
خوشحال میشم توش شرکت کنین
 
 
1. با کدوم گروه با کی پاپ آشنا شدین
2. اولین بایستون تو بی تی اس کی بود؟ و چندبار تا الان تغییر بایس دادین؟
3. چندوقته آرمی شدین؟ با کدوم آهنگ؟
4. بایستون کیه و چرا به عنوان بایس انتخابش کردین؟
5. نظرتون در مورد سال 98
6. بجز بی تی اس فن کدوم گروه هایین؟
7. دوس داشتین جای کس دیگه ای بودین؟ کی؟
8. کیو تو دنیا از همه بیشتر دوس دارین؟
9. توی دنیا از کی بیشتر از همه بدتون میاد؟
10. یه جمله که خیلی دوس دارین به

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها